خدمت گزار خلق
نویسنده: فریبا توکلی
نویسنده: فریبا توکلی
خدمترسانی معیاری برای ارزیابی
خدمت رسانی به مردم، معیارهایی برای ارزیابی انسانها است.
1- خدمت رسانی ملاک شناسایی زمامداران بر حق: فضل به سکن از امام صادق (ع) نقل می کند که امیرالمومنین فرمودند: ”خداوند را به وسیله خود او و رسول خدا را با مقام رسالتش بشاسید و اولی المر را به واسطه کارهای پسندیده و عدالت پیشگی و خدمتگزاری به مردم شناسایی کنید.”
2- فریادرسی به مردم، ملاک مسلمانی: فریادرسی و پاسخ به استغاثه مسلمانان و خدمترسانی به حدی بار مسئولیت را بر دوش انسان سنگین میسازد، اهمیت دارد که ملاک مسلمانی قرار گرفته و بی تفاوتی نسبت به آن، انسان را از زمره مسلمانان خارج می کند. چنانکه در حدیث پیامبر اکرم (ص) آمده است که فرمود: فردی که بشنود کسی مسلمانان را یاری میطلبد و پاسخش ندهد مسلمان نیست.
در جایی دیگر آمده است: خداوند در روی زمین بندگانی دارد که فریادرس مردم هستند و آنها در روز قیامت درامانند.
3- خدمت رسانی، عبادتی بزرگ: حسن نیکوکاری و خدمت به مردم از مسائل مهم در اخلاق بوده است، به خصوص خدمت به مومنان و صالحان که پس از فرایض دینی، بالاترین وسیله تقرب به خداست و گاه شاید مقدم بر فرایض فردی.
اولیای خدا، همواره در خدمت مردم بودند آنها در رفع نیازهای مردم، با قصد قربت اقدام می کردند و به دیگران نیز توصیه می کردند در باب اهتمام به امور مسلمانان و خیرخواهی و خدمترسانی به آنان در اصول کافی حدیث نقل شده است از جمله اینکه قرآن می فرماید:
آنچه به سود مردم باشد، پایدار و جاوید خواهد بود و آنچه سودمند نباشد، مانند کف روی آب، به زودی از بین میرود.
و از پیامبر اکرم (ص) نقل است که فرمودهاند: ای رفاعه، کسی که به خدا ایمان آورده، هرگاه برادر مومن او برای رفع حاجتی نزد وی بیاید، باید با چهره باز با او برخورد کند و اگر می تواند، خودش به سرعت برای رفع حاجت او اقدام کند و اگر نه نزد دیگران برود تا حاجت او را برآورند، در غیر اینصورت رابطه ای بین ما و او نیست.
نویسنده: فریبا توکلی
نویسنده: فریبا توکلی
2-21- صداقت
صداقت در مدیر از بهترین عوامل موفقیت در کار و حافظ آبرو و برآورندة وجاهت اجتماعی است. چنانچه مدیر در محیط کار و صحنههای اجتماعی از صداقت لازم برخوردار باشد موفقیت او حتمی است و در غیر اینصورت حتی اگر فرضاً در ابتدای کار و با اغفال دیگران رسوا نگردد، اما سرانجام روزی با دریده شدن پردهها، دروغگویی او آشکار میگردد. به غیر از صداقت روش دیگری نمیتواند ضامن موفقیت باشد و یک مدیر باید اهل صدق باشد. امام علی(ع) در نامه به مالک اشتر به او میفرماید که با اهل صدق بپیوندد و مسئولیتهای کلیدی را به آنان بدهد (قوچانی، 1374، ص 134).
همچنین آن حضرت فرمودهاند: «پیشوای قوم باید با مردم خود به راستی سخن گوید».
2-22- اعتماد به نفس
اعتماد به نفس با غرور تفاوت بسیاری دارد. افراد مغرور، خیلی کم به حرف دیگران گوش میدهند. زیرا غرور باعث جدایی است. امام علی(ع) گرچه در نهجالبلاغه و دیگر کلمات ارزشمند خود، خودپسندی و غرور را مورد نکوهش قرار میدهد و میفرماید پرهیز از غرور زدگی و خودپسندی یکی از ملاکهای ارزشی در روابط اجتماعی است، اما افتخار کردن به خویشاوندان خوب و ارزشهای اخلاقی خویش را که در جهت مثبت به کار گرفته شود مورد تأیید قرار دادهاند. حضرت در نامه 28 در پاسخ به ادعاهای دشمن به برخی از افتخارات خویش اشاره میکند و آنها را با افتخار یادآوری مینمایند (خسروی، 1378، صص 133-136).
2-23- مشورت کردن
مشورت در ادارة امور و پرهیز از خود رأیی از مؤکّدترین کارها در راه و رسم مدیریتی امیرمؤمنان است. آن حضرت همچون رسول خدا(ص) با وجود برخورداری از مقام عصمت و طهارت و با آنکه از نظر علم و دانش، عقل و خردمندی و تدبیر و سیاستمداری در مرتبهای قرار داشت که او را از آراء و نظرات دیگران بینیاز میساخت اما پیوسته مشورت میکرد و به کارگزاران خود میآموخت که چنین کنند. امیرالمومنین علی(ع) در نامه 40 نهجالبلاغه که به سران سپاه خود نوشته است، فرموده است: «آگاه باشید حق شما بر من اینست که جز اسرار جنگی، هیچ سرّی را از شما پنهان نسازم و در اموری که پیش میآید، جز حکم الهی، بدون مشورت شما کاری انجام ندهم».
امیرمؤمنان(ع) هیچ حامی و پشتیبانی را در ادارة امور چون مشورت نمیدانست و در این باره فرموده است:
«هیچ پشتیبان استوارتر از مشورت کردن نیست» (نهجالبلاغه: نامه 53)
«هیچ خردمندی از مشورت بی نیاز نمی شود» (نهجالبلاغه: نامه 53)
«سزاوار است که خردمند رأی خردمندان را به رأی خود و دانش و آگاهی دانشمندان را به دانش خویش بیفزاید» (نهجالبلاغه: حکمت 347).
برای مشورت در هر امر، باید از مشاورانی مناسب و صاحب اهلیت بهره گرفت و از هر کس نمیتوان رأی خواست. به طور کلی مدیر باید با کسانی مشورت کند که متصّف به خدا ترسی، پروا پیشگی، راز داری و شجاعت باشند و از خردی نیکو و تجربهای پربار برخوردار باشند و با اشخاص ترسو، حریص، دروغگو، جاهل، احمق و کسانی که زمام احساسات خویش را در دست ندارند، نباید مشورت کرد. امیرالمؤمنین(ع) در عهدنامة مالک اشتر به او چنین نوشته است: «بخیل را در مشورت خود دخالت مده زیرا که تو را از احسان منصرف میکند و از نیازمندی میترساند و نیز با اشخاص ترسو مشورت مکن زیرا در کارها روحیهات را تضعیف میکنند. همچنین حریص را به مشاورت نگیر که با ستمگری، حرص را در نظرت زینت میدهد. پس همانا بخل و ترس و حرص، غرایز و تمایلات مختلفیاند که از بدگمانی به خدا سرچشمه میگیرند». در سفارشهای امیرمؤمنان علی(ع) بهترین مشاوران اشخاص امین و مجّرب، خردمند و دوراندیش معرفی شدهاند (دلشاد تهرانی، 1377، صص 247-251).
2-24- احتیاط و دقت در قضاوت
زمامدار باید تا وقتی مطلب کاملاً برای او روشن نشده است، قضاوت و پیشداوری نکند و در مواردی که امر بر او مشتبه میباشد باید احتیاط نماید و حکم صادر ننماید. حضرت علی(ع) در نامه 53 خطاب به مالک اشتر چنین فرموده است: «سپس کسی را برای قضاوت بین مردم برگزین که از همه در شبهات با احتیاطتر عمل نماید». همچنین در همان نامه، آن حضرت فرمودهاند: «و از آنچه که در نظرت روشن نیست، کناره گیر».
نویسنده: فریبا توکلی
حضرت علی(ع) در نامة 53 خطاب به مالک اشتر میفرمایند: «بپرهیزید از خودپسندی و از شگفتی در خویش و دربارة صفتی از اوصاف خود که خوشایند توست. و بپرهیز از این که دلبسته آن باشی که در ستایش تو از اندازه بگذرند همانا که بهترین فرصت شیطان در این احوال است تا نیکوکاری نیکوکاران را بر باد دهد». همچنین آن حضرت در جای دیگری از همان نامه فرمودهاند: « و باید کسانی نزد تو برگزیدهتر باشند که بیش از همه در روی تو سخن تلخ بر زبان آورند و ترا در آنچه خدای بر دوستان خود نپسندد، کمتر یاری کنند. به اهل پرهیز و راستی پیوند و آنگاه آنان را چنان پرور که در ستایش تو از اندازه نگذرند و به باطل ترا در کاری بزرگ که به تو نسبت دهند و تو آن کار را نکرده باشی، دلشاد نسازند، چه زیادهروی در ستایش، در دل خود بینی پرورد و آدمی را به تکّبر در آورد».
2-14- خوشبینی نسبت به دیگران
خوشبینی نسبت به مردم باعث میشود تا مدیران با مهر و سعه صدر بیشتر با مردم رفتار نمایند و سختگیری بیمورد ننماید. امام علی(ع) در نامه 53 به جناب مالک اشتر میفرماید: «هیچ عاملی بهتر و قویتر از نیکی به رعیت و سبک ساختن هزینههای آنان و ترک تحمیل بر دوش آنان نیست پس باید در این باب کار کنی که خوشبینی به رعیت را بدست آوری». سپس در ادامه میفرماید: «زیرا خوشبینی رنج بسیار را از تو دور میسازد» چنانچه انسان خوشبین به دیگران باشد همیشه اعصاب و افکار او در آسایش و راحتی است به خلاف اینکه اگر نسبت به دیگران بدبین و بدگمان باشد مرتب افکار او در اطراف نکات منفی و غیر صحیح دور میزند و مرتب در حالت جنگ درونی و گرفتار مسائل روانی و ناراحتی اعصاب خواهد بود. امام علی(ع) فرموده است: «به آنان که بیشتر احسان کردی بیشتر خوشبین باش، و به آنان که بدرفتاری کردی بدگمانتر باش» (قوچانی، 1374، صص 200-201).
2-15- عیبپوشی و پرهیز از عیب جویی
امام علی( ع) در نامه به مالک اشتر میفرمایند: «و باید که دورترین افراد رعیت از تو و دشمنترین آنان در نزد تو، کسی باشد که بیش از دیگران عیبجوی مردم است. زیرا در مردم عیبهایی است و والی از هر کس دیگر به پوشیدن آنها سزاوارتر است. از عیبهای مردم آنچه از نظرت پنهان است، مخواه که آشکار شود، زیرا آنچه بر عهده توست، پاکیزه ساختن چیزهایی است که بر تو آشکار است و خداست که بر آنچه از نظرت پوشیده است، داوری کند. تا توانی عیبهای دیگران را بپوشان، تا خداوند عیبهای تو را که خواهی از رعیت مستور بماند، بپوشاند. و از مردم گره هر کینهای را بگشای و از دل بیرون کن و رشته هر عداوت را بگسل و خود را از آنچه از تو پوشیده داشتهاند، به تغافل زن و گفته سخنچین را تصدیق».
2-16- ارتباط مستقیم با کارکنان
هر گاه مدیر بخشی از وقت خود را به ملاقات و ارتباط مستقیم با کارکنان اختصاص دهد متضمن دو فایدة بزرگ است:
الف) مدیر از این طریق میتواند از نیازها و مشکلات و گرفتاریهای کارکنان خود آگاه شود و برای حل آنها در حد توان اقدام کند و بدین وسیله انگیزه و روحیة کارکنان را برای تلاش و کوشش بیشتر تقویت کند.
ب) علاوه بر آشنایی با مشکلات کارکنان، مدیر میتواند بدین وسیله از مشکلات سازمان نیز آگاهی یافته و با اقدام برای حل و فصل آنها، موفقیت و پیشرفت سازمان را تضمین نماید.
امام علی(ع) به مالک اشتر دستور میدهند که با مردم ارتباط مستقیم داشته باشد و از نزدیک به حرفها و نقطه نظرات آنها گوش سپارد و از فاصله گرفتن از آنها بپرهیزد: «مبادا به مدت طولانی خود را از مردم دور نگه داری» (خدمتی، 1381، صص 38-39).
2-17- پرهیز از غرور و تکبر
نوعاً بشر بر اثر غفلت از حقیقت به مجرد رسیدن به پست و مقام گرفتار غرور و خودبینی و تکبر میشود و این گرفتاری بر اثر اینست که آن فرد برای خود فی نفسه ارزشی نمیپنداشته و تمام ارزش را به انسان صاحب مقام میدهد و حال آن که آنچه را که دارای حقیقت میباشد، انسان است و پستها و مسئولیتها تماماً اعتباری است و چه بسا مسئولیتها بوسیله انسانهای با فضیلت و باکمال باارزش و پربها میشوند و انسانهای آگاه آن افرادی هستند که خود را اسیر پست و مقام نمیکنند بلکه میز و پست را تابع خود میدانند و هر مسئولیتی که به آنان داده شود از گرفتار شدن به غرور و تکبر دور هستند و از همین جهت است که اسلام با نغمههای مختلف انسانها را از ریاست طلبی بر حذر داشته زیرا که بسیار اندکند کسانیکه بتوانند بر نفس خود فائق آیند. امیرالمؤمنین(ع) در دو فراز از فرمان تاریخی خود به مالک اشتر، او را از غرور میهراساند و به وی هشدار میدهد و روش پرهیز از غرور را به او تعلیم میفرماید: «چنانچه بر اثر پست و مقام که به تو داده شده است در تو تکبر بوجود آید و در خود احساس خودبینی نمایی، فوراً بیاد بیاور عظمت ملک خداوندی را که فوق تو است و به قدرت و سلطه خداوند و ضعف خود توجه داشته باش، این توجه و نگرش است که سرکشی و تمرد را از تو میگیرد و تندی تو را فرو مینشاند و آن عقل را که از مغزت بیرون رفته بود به تو باز میگرداند. پرهیز کن از برابری با عظمت خداوند متعال و از همانند بینی خود با او در جبروت ربوبی زیرا خداوند متعال هر جباری را ذلیل و هر متکبری را پست و خوار میسازد». همچنین در همین نامه میفرماید: «به پرهیز از خود پسندی و بالیدن به خود و از تکیه به چیزی که تو را به خود پسندی وا دارد و از اینکه دوست بداری مردم تو را بسیار بستایند زیرا این صفات پلید از مهمترین دامهای شیطان است تا نیکی نیکوکاران را در آن محو سازد» (قوچانی، 1374، صص 160-161).
2-18- گذشت و پوزش پذیری
یکی از صفات پسندیده و مثبت مدیران شایسته آن است که چنانچه فردی نزد او به عذر خواهی آمد، عذر او را بپذیرد و در مقام اصرار بر تخلفش بر نیاید که این روش اثری نیکو در جذب نیروها و وفاء بیشتر آنان نسبت به نظام و سازمان خواهد داشت. حضرت علی(ع) در عهدنامة مالک اشتر به او توصیه نمودهاند که افرادی را برای کارهای کلیدی و مهم انتخاب کن که هنگام معذرت خواهی از وی با سینه باز و بزرگواری عذر طرف را بپذیرد. همچنین در جای دیگر از همین عهدنامه فرمودهاند که با افراد باگذشت بپیوند و آنها را به عنوان کارگزار انتخاب نما: ?ثُمَّ إلصَق بِذَوِی… السَّماحَه? (قوچانی، 1374، صص 137-138).
2-19- وفای به عهد
یکی از عوامل تضعیف کننده ارتباط و پیوند بین کارکنان و مدیر تأمین نشدن وعدههایی است که مدیر میدهد. همچنین در روابط با سایر نهادها و سازمانها وفای به عهد اصلی خدشه ناپذیر میباشد و باعث جلب اعتماد میگردد. حضرت علی(ع) در خطبه 41 نهجالبلاغه فرمودهاند: «ای مردم، وفا همراه راستی است، که سپری محکمتر و نگهدارندهتر از آن سراغ ندارم، آن کس که از بازگشت خود به قیامت آگاه باشد خیانت و نیرنگ ندارد».
2-20- جاذبه و دافعه
مدیر یا رهبر باید بتواند افراد زیادی را جذب کند و در هنگام لزوم افرادی را از گرد خود و از سازمان طرد نماید. آنچه مسلم است، قوه جاذبه مدیر باید از نیروی دافعه او بیشتر باشد. کسانی که به دلایل مختلف مثل سردی و تندی رفتار، عدم سازش و ناتوانی مهار احساسات خود، باعث دلسردی و پراکندگی انسانها میشوند، مدیران و رهبران خوبی نیستند در حالی که جذب افراد باید با سهولت بیشتر انجام گیرد و نباید افراد را به سادگی از دست داد. حضرت علی(ع) میفرمایند: «عاجزترین فرد کسی است که در یافتن دوست، ناتوان باشد و از او ناتوانتر کسی است که دوستان به دست آورده را از دست بدهد».
از سوی دیگر مدیر باید دافعه داشته باشد زیرا که مظاهر شرک و نفاق و فسق و گناه را باید از اطراف خود و محیط کار و کلاً از جامعه طرد نماید. اگر شخص مسئول با عناصر یاد شده همنشین و هم کاسه باشد آنچنان در آنها حل میشود که دیگر قدرت موضعگیری نخواهد داشت. طبیعی است که سازشکاری با همة گروهها موجب میشود که رابطة دوستان واقعی با انسان ضعیف شود و دشمنان دوست نما هم جهت سودجویی و دستیابی به مقاصد پلید خود، انسان را همراهی نمایند و هنگامیکه احساس کنند دیگر به آنها فایدهای نمیرسد یا در معرض خطر قرار گرفتهاند بلافاصله انسان را رها میکنند و به سراغ دیگری میروند. امیرالمؤمنین(ع) در نامه به مالک اشتر مینویسد: «باید دورترین و مبغوضترین آنها نزد تو کسانی باشند که زشتیهای مردم را جستجو میکنند». در این سخن حضرت یک معیار برای رفع و حذف نیروها بیان میکنند و بر لزوم دافعه داشتن مدیر تأکید مینمایند (احمدخانی، 1379، صص134-138).
یکشنبه 04 اردیبهشت 14 |
d خانه c
RSSd شناسنامه c
d ایمیل c
کل بازدیدها:38616
بازدید امروز:10
بازدید دیروز:2
type=text/javascript>